چشـماتـو وآ کن،مــَـنـو نگــآهـ کــُـن

تا حالا شده دلت واسه خودت تنگ بشه؟

چشـماتـو وآ کن،مــَـنـو نگــآهـ کــُـن

تا حالا شده دلت واسه خودت تنگ بشه؟

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
نویسندگان

۲۷ مطلب توسط «م. آبان» ثبت شده است

قسمت اول رمان 

  • م. آبان

سلام به دوستان عزیز....این رمان رو من و دوتا از دوستای عزیزم نوشتیم...

امیدوارم خوشتون بیاد.......

یه نکته ی خیلی خیلی مهم : هر گونه کپی برداری از این رمان بدون اجازه ی رسمی از نویسنده و ذکر اسم نویسنده و منبع خلاف قوانین رایانه ای بوده و با شخص خاطی برخورد جدی می شود

خوب بریم سراغ خلاصه ی رمان :
3 پسر خوشگذران از خانواده هایی متفاوت با اخلاقی گوناگون
که برای اولین بار طعم دنیای دور از خانواده را میچشند، دنیایی بدون ثروت و مقام
دراین راه ناخواسته درگیرحوادثی مبهم میشوند و پرده از رمز و راز حقیقت در دنیایی واقعی 
بر میدارند................

ژانر : اجتماعی 

مقدمه : میگویند بیا ما هم هستیم..
ولی هر چه جلوتر میروم تهی تر میشوم از نامشان..
رسمشان و وجودشان..
تاریک و مبهم است راه پیش رویم..
ولی هنوز گرمای سوپ داغ و محبت همان خانه مرا تا به 
اینجا رسانیده..
میدانم ولی باز..دوباره ندای مبهم تری گوش هایم را برای شنیدن
شمارش معکوس پایان خوشیهایم فرا میخواند..
ولی هر چه سنگینی گام هایم قلبم را به شمارش 
ضربان هایش نزدیکتر میکند..
ذهنم روشنتر میشود از حقیقت تنهایی ما.. 
در کنار هم ولی بی همدم
و حال تنها صدای رخوت انگیز محبتی ناشناخته رهایم نکرد..
تا رسیدن به نقطه اول ..دو راهی اول که دور شدم از تو..
و نگاه تو..که در پیله ی تنگ و دردناک دوری مغناطیس نگاهت.. 
مرد شدم بی تو..ولی هم جوار قلبت..
و به طعم دوری و دوستی و عشق مصمم تر شده ام..
و حال مرد رویا های تو منم من...

  • م. آبان

و سوپرایز امروز ، پس از مدتی سکوت آهنگ جدید و زیبای حصین به نام صبح ظهر شب

آهنگساز: حصین | میکس و مستر: دایان

http://1.irrap.in/files/uploads/line.jpg

  • م. آبان
  • م. آبان

دهه شصت یعنی
یعنی شیفت صبح مدرسه آخر حال و شیفت بعد از ظهر ضدحال
یعنی عشق زنگ ورزش و با زیرشلواری مدرسه رفتن
یعنی بخاری نفتی و مکافات روشن کردنش
یعنی از این تمبر کوچیکا بسته ای ۱۰تا تک تومن
یعنی بوی نارنگی و سیب قاچ شده توی کیف
یعنی بستنی خوردن و تکرار “بستنیش خوشمزه تره مامان !”
یعنی ویدئو قاچاقی کرایه کردن و یواشکی دیدن
یعنی صف طولانی شیر ، از اون شیشه ای ها که خامه اولشو با انگشت پاک می کردیم !
یعنی ته کلاس بچه تنبلا ، ردیف جلو خرخونا
یعنی صدآفرین ، هزار آفرین ، کارت تلاش
یعنی زنگای اول ریاضی ، زنگای آخر انشا و تعلیمات مدنی
یعنی از این بستنی توپیا که شکل زی زی گولو بود
یعنی مشق شب نوشتن فقط با دوتا مداد : سیاه و قرمز
یعنی تلویزیون سیاه و سفید که فقط دوتا کانال می گیره
یعنی بوی رب گوجه همسایه توی حیاط ، لواشک پهن کرده تو سینی و سفره رو پشت بوم
یعنی کلاسی ۴۵نفر هر نیمکت سه نفر
یعنی میکرو ، سگا ، آتاری کرایه کردن ساعتی ۲۰تومن
یعنی دوست داشتن ، دوست داشته شدن ، صفا ، صمیمیت ، عشق …

سلامتی همشون.....

  • م. آبان

کنـون رزم ویـروس و رستم شنو . . . دگـــرها شنیــدستی این هـم شنـو
کـه اسفنـدیـارش یکـی دیسک داد . . . بگفتـا بــه رستم کــه ای نیکــــزاد
در این دیسک باشد یکی فایل ناب . . . که بگــرفتم از سـایت افــــراسیاب
چنیــن گفت رستـم بـه اسفنـدیـار . . . که مـن گشنمـه نـون سنگک بیـــار
جوابش چنین داد خنــدان طــرف . . . که مـن نـون سنگک نـدارم بـه کف
برو حال می کن بدین دیسک هان ! . . . که هـم نـون و هـم آب باشد درآن
تهمتن روان شـد سـوی خانـه اش . . . شتابـان بــه دیـــدار رایــانــه اش
چـو آمـد بـه نزدیـک مینی تاورش . . . بــزد ضــربه بـر دگمــــة پاورش
دگـر صبـر و آرام و طاقت نداشت . . . مران دیسک را در درایوش گذاشت
نکـرد هیـچ صبر و نـداد هیـچ لفت . . . یکـی لیست از روت دیسکت گـرفت
در آن دیسک دیدش یکی فایل بود . . . بــزد انتـــر آنجــا و اجــرا نمــود
کز آن یک دمو شد پس از آن عیان . . . ابا فیلــم و مـوزیک و شرح و بیان
به ناگـه چنان سیستمش کرد هنگ . . . که رستم درآن مانده مبهوت و منگ
چـو رستم دگـربـاره ریست نمود . . . همـی کرد هنگ و همان شد که بود
تهمتــــن کلافـــه شـــد و داد زد . . . ز بخـت بــد خویش فـــریــــاد زد
چـو تهمینـه فـریاد رستـم شنــود . . . بیــامــد کــه لیسانس رایــانه بود
بــدو گفت رستـم همــه مشکلـش . . . وز آن دیسک و بــرنامة خوشگلش
چـو رستـم بـدو داد قیچی و ریش . . . یکـــی دیسک بوت ایبل آورد پیش
یکـی تول کیت انـدر آن دیسک بود . . . بـــرآورد آنـــرا و اجـــرا نمـــود
همی گشت تول کیت ، هارد اندرش . . . چـــو کـودک کـه گردد پی مادرش
بـه نـاگـه یکـی رمـز ویروس یافت . . . پــی حـذف امضـای ایشان شتافت
چـو ویــروس را نیـک بشنـاختش . . . مــر از بــوت سکتور بــرانداختش
یکـی ضـربـه زد بر سر تـول کیت . . . کـه هــر بایت آن گشت هشتاد بیت
بـه خاک انـدر افـکند ویــروس را . . . تهمتـن بــه رایــانــه زد بــوس را

  • م. آبان

گـلـه مـیـکـرد زِ مـجـنـون لـیـلـی کـه شـده رابـطـه مـان ایـمـیـلـی
حــیــف ازان رابـطـة انـسـانـی کـه چـنین شـد کـه خـودت میدانی
عـشــق وقـتـی بـشـود داتکـامی حـاصلـش نـیـسـت بـجـز نـاکـامـی
نـازنـیـن خـورده مگـر گـرگ تورا؟ برده یا "داتکام" و"دات اُرگ" تورا؟
بــهــرت ایـمـیـل زدم پـیشـترک جـای "سابجکت" نـوشـتم بـه درک
بـه درک گـر دل مـن غمگین است بـه درک گـر غم مـن سنگین است
بـه درک رابـطـه گر خورده تَـرَک قـطـع آنـهم بـه جـهـنـم، بـه درک!
آنـقـدر دلـخـور ازیـن ایـمـیـلـم کـه بـه ایـن رابـطـه هـم بـی مـیـلم
مـرگ لـیـلی، نِت و مِت را ول کن هـمـه را جای "اوکِی" ، "کنسِل" کن
OFF کـن کـامـپـیـوتـر را جـانـم یـار مـن بـاش و بـبـیـن مـن ON ام
اگـرت حـرفـی و پـیـغـامـی هسـت روی کـاغـذ بـنـویـس بــا دسـت
نــامـه یـک حـالـت دیـگـر دارد خـــط ِ تـو لـطـف ِ مـکـرر دارد
خسته ازFont و زِFormat شدهام دلـخـور از گـردالـیِ @ شــدهام
کرد "ریـپـلای" بـه لـیـلـی مـجـنـون که دلم هست ازین "سابجکت"خون
بـاشـه فـردا تـلـفـن خـواهـم کـرد هرچه گفتی کـه بکن خـواهم کـرد
زودتـر پـیـش تـو خـواهـم آمـد هی مـرتـب بـه تـو سر خـواهـم زد
راسـت گـفتـی تـو عـزیـزم لـیـلـی دیــگر از مــن نــرسـد ایـمـیـلی
نـامـه ای پـسـت نـمـودم بـهـرت بـه امـیـدی کـه سـرآیـد قـهـرت

  • م. آبان


آخر مسابقه بوده و دونده اسپانیایی می بینه که دونده کنیایی خیلی آروم داره

می دوه. متوجه می شه که دونده کنیایی فکر می کنه مسابقه تموم شده. برای

همین به جای این که یک برد غیرمنصفانه به دست بیاره، می ره پشت حریفش و

خط پایان رو نشونش می ده. توی مصاحبه اش هم گفته که وقتی دیدم سرعتش

رو کم کرد می دونستم که می تونم ازش جلو بزنم و برنده باشم، اما این پیروزی

حق من نبود. برای همین رفتم سمتش و خط پایان رو نشونش دادم و اون تونست

اول بشه که البته لایق برنده شدن هم بود

01115199908073252121.jpg

  • م. آبان

دلم نیومد این متن رو نذارم. یکی از بهترین متن هایی است که خوندم:

---------------

آدمایی هستن که

هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ می گن خوبم..
وقتی می بینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا می گرده,
راهشون رو کج می کنن از یه طرف دیگه می رن که اون نپره...
اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمی کنن بزارن تو جیبشون...
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش می گیرن تا از چیز دیگه
اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن
اینایی که همیشه میخندن
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن
اینا فرشتن...
تو رو خدا اگه باهاشون می رید تو رابطه , اذیتشون نکنین...
تنهاشون نزارین , داغون می شن !!!
همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند
مثل آن راننده تاکسی‌ای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند می گوید: روز خوبی داشته باشی.
... آدم‌هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان می شوی، دستپاچه رو بر نمی‌گردانند، لبخند می زنند و هنوز نگاهت می کنند.
آدم‌هایی که حواسشان به بچه های خسته ی توی مترو هست، بهشان جا می دهند، گاهی بغلشان می کنند.
دوست هایی که بدون مناسبت کادو می خرند،... مثلا می گویند این شال پشت ویترین انگار مال تو بود. یا گاهی دفتریادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.
آدم‌هایی که از سر چهار راه، نرگس نوبرانه می خرند و با گل می روند خانه.
آدم‌های پیامک‌های آخر شب، که یادشان نمی رود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدم‌های پیامک‌های پُر مهر بی بهانه، حتی اگر با آن ها بدخلقی و بی حوصلگی کرده باشی.
آدم‌هایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی می زنند که مثلا تو را می خوانم و بعد از هر یادداشت غمگین، خط‌هایی می نویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمی آوردند.
آدم‌هایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را با لبخند تعارف می کنند که غریبگی نکنی.
آدم‌هایی که خنده را از دنیا دریغ نمی کنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس می زنند و روی جدول لی لی می کنند.
همین‌ها هستند که دنیا را جای بهتری می کنند برای زندگی کردن

مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه‌ی قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت‌هاش به دست‌هایت یک فشار کوچک می دهد… چیزی شبیه یک بوسه
وقتی از کنارشون رد میشی بوی عطرشون تو هوا مونده
وقتی باهاشون دست میدی دستت بوی عطرشونو گرفته
وقتی بارون میاد دستاشون رو به آسمونه
وقتی بهشون زنگ میزنی حتی وقتی که تازه خوابیدن با خوشرویی جواب میدنو میگن خوب شد زنگ زدی باید بلند میشدم
وقتی یه بچه میبینن سرشار از شورو شوق میشن و باهاش شروع به بازی کردن میشن
تو حموم آواز میخونن
آره همین ها هستند که هم دنیا رو زیبا میکنن هم زندگی رو لذت بخش تر
دم همشون گرمه گرم

من از این آدمها دیدم

  • م. آبان

منبع : آیا میدانستید؟


آیا می دانستید؟



در کنیا یک سوم درآمد هر خانواده صرف رشوه دادن می شود.
رقم معاملات غیرقانونی مواد مخدر در جهان به ۴۰۰ میلیارد دلار می رسد.
: یک سوم آمریکایی ها سفر موجودات فضایی به زمین را باور می کنند.
: در بیش از ۱۵۰ کشور جهان اعمال شکنجه صورت می گیرد.
هر روز یک هفتم جمعیت جهان یعنی ۸۰۰ میلیون نفر گرسنه می مانند.
احتمال زندانی شدن مردان سیاه پوست آمریکایی ۳۳ درصد می باشد.
یک سوم جهان در شرایط جنگی به سر می برد.
احتمال دارد ذخایر نفتی جهان در سال ۲۰۴۰ به پایان برسد.

۸۲درصد سیگاری های جهان در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.
۷۰درصد مردم جهان غیر از زبان رایج در کشورشان هیچ زبان دیگری را نشنیده اند
بدهی آمریکا به سازمان ملل متحد از مرز یک میلیارد دلار گذشته است.
یک چهارم درگیری های مسلحانه برای دست یابی به منابع طبیعی صورت می گیرد.
در قاره آفریقا ۳۰ میلیون نفر به ایدز مبتلا شده اند.
هر سال ده زبان به جمع زبان های مرده دنیا می پیوندد.
در آمریکا هر هفته به طور متوسط ۸۸ دانش آموز به شکل مسلح وارد کلاس درس میشوند.
در جهان حداقل ۳۰۰ هزار نفر زندانی عقیدتی وجود دارد.
تعداد افرادی که در اثر خودکشی جان خود را از دست می دهند، بیشتر از تعداد کسانی است که ضمن درگیری ها کشته می شوند.
در نبردهای مسلحانه سراسر جهان ۳۰۰ هزار سرباز کودک در حال جنگیدن هستند
در دنیا ۲۷ میلیون برده وجود دارد.
هر انگلیسی روزانه به طور متوسط ۳۰۰ بار در محوطه تحت پوشش دوربین های مدار بسته قرار می گیرد.
۱۲۰ هزار زن و دختر جوان هر سال به خریدارانی در اروپای غربی فروخته می شوند.
هر عدد میوه کیوی که بوسیله هواپیما از زلاند نو به انگلستان حمل می شود، پنج برابر وزن خود گاز گلخانه ای به جو زمین اضافه می کند.
تعداد کسانی که طاق های طلایی «مک دونالد» را می شناسند، بیشتر از افرادی است که با تاج خار مسیحیت آشنایی دارند.
امریکایی ها در هر ساعت ۵/۲ میلیونعدد بطری پلاستیکی را به جمع زباله ها اضافه می کنند. یعنی در عرض سه هفته می توان با روی هم گذاشتن این بطری ها با خطی پلاستیکی کره زمین را به کره ماه متصل کرد.



  • م. آبان