رفتی وُ من هنوز در چشمانت می خوانم ترانه ی رویش را می گُذرد می گُذرد زندگی وُ به شعرهایم نام تو به واژه نشسته اند دیدن تو را می کُنند آرزو بنگر چه ساده هنوز می چکد بودن تو در خوابم و به بیداری جاری اوراق کاغذند شاید باز اُمید بگوید : باش طُلوع کُن به چشمانم . . .
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.